آرمیناآرمینا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

فرشته کوچولو

عروسی خاله آتنا

امروز اولین عروسی رو باهم رفتیم.عروس خوشگل من خیلی ناز و ملوس همه عروسی رو خوابید. انقدر آروم میخوابی که احساس میکنم هنوزتو آغوش فرشته هایی .اصلا صدای دنیا بلندت نمیکنه. دوست دارم همیشه انقدر پاک و معصوم بمونی.   ...
17 شهريور 1390

خانوم خانوما بالاخره هویت دار شدی

دختر نازم دیروز 31 مرداد و 20ماه رمضان بود.مامان یکم حالم خوب نبود .از بعد از ظهر تا الان تب و لرز کردم .همه می گن تب شیره.هر چی بود که خیلی بد بود ولی یه خبر خیلی خوبم دیروزشد.بابا صبح رفت برات شناسنامه گرفت.بعد از ظهر که اومد دیدم شناسنامه دختر نازم با یه سرویس طلا برای مامان و یه تو گردنی که شکل لاک پشته برای شما رو تو یه جعبه کادویی خیلی خوشگل برام آورد.منم کلی از جانب تو خودم ازش تشکر کردم.آخه بابا من و تو رو خیلی خیلی دوست داره. اینم یه تشکر ویژه از طرف من و تو از بابا   ...
1 شهريور 1390

فرشته من مریض نشی الهی

دختر قشنگم من فکر می کردم با بدنیا اومدنت تمام سختی های مامان تموم می شه ولی بعد از چهار روز که از تولدت می گذره حالا فهمیدیم که زردی داری و با گذشت ٧ روز هنوز خوب نشدی.خانم دکتر می گه باید بیمارستان بستری بشی ولی ما قبول نکردیم.حالا امروز آوردیمت خونه و گذاشتیمت تو دستگاه تا خوب بشی.خیلی برام سخته که هر روز ببرمت آزمایشگاه تا ازت خون بگیرن و تو رو زیر این دستگاه ببینم.ولی بابا می گه باید تحمل کنیم تا فرشته نازمون خوب خوب بشه.امیدوارم این آخرین بیماریت باشه و همیشه سالم ببینمت. همیشه ی همیشه عاشقانه دوست دارم ...
27 مرداد 1390